درود بر شما دوستانم . چرا تعجب می کنید ؟ چون با سلام آغاز نکردم و ترجیح دادم از واژه " درود " استفاده کنم!؟ حق هم دارید . این تنها گوشه کوچکی از ایرانی بودن ما است که به فراموشی سپرده شده است . بسیار می کوشیم تا کلمات هیچ زبان دیگری وارد زبان کهن و زیبای فارسی نشود . اما نمی توانم بدانم ، چرا استفاده کردن از واژگان عربی بدون هیچ محدودیتی وجود دارد؟!
همه ی ما تا اندازه ای با فرهنگ ایران باستان آشنایی داریم و قطع به یقیین ، واژه های " پندار نیک ، رفتار نیک و گفتار نیک " را چندین بار شنیده ایم و یا مستقیم از آن استفاده کرده ایم . در یادداشت های پیشین اشاره کوتاهی به این جمله کوتاه داشتم ، یکی از یاران گرامی نظر خود را برایم ارسال کرده است .
بی پرده و روشن فرموده اند : داداش من ، خود زرتشت بزرگ هم نتوانست کاری کند که این پندار _ رفتار و گفتار نیک پایدار بماند ، حالا تو فکر می کنی همین که این جا ، این جور حرف بزنی می توانی همه چیز و همه کس را تغییر بدهی ؟ زندگیت را بکن برادر من ! این حرف ها نه برای تو نان و آب می شود نه برای ما ... به جای این حرف ها چیزی بگو تا یک کم بخندیم !
چرا اصرار داری خودت را به خطر بیندازی و زندگی و جوانیت را حرام کنی ؟! دنبال دردسر نگرد. دست از سر سیاست برداشتی حالا گیر دادی به فرهنگ !؟
یاران مهربان ، پوزش مرا بپذیرید اگر نمیتوانم با این هم وطن عزیز هم عقیده باشم ، هر چند می دانم " یک دست صدا ندارد " ! ... از شما اجازه می خواهم تا همین جا و حالا پاسخ این دوست را بدهم : تا چه اندازه به ترانه هایی که می شنوید و همراه خواننده آن زمزمه می کنید توجه کرده اید ؟ چرا شعری پر معنا نمی تواند تبدیل به ترانه ای دلنشین بشود ؟ معیارهای مجوز آهنگ و ترانه چیست ؟ رقصیدن ، همان که امروز به حرکات موزون تغییر نام داده چه اشکالی دارد ؟ آیا به اندازه کافی در فضاهای مجازی به یکدیگر نمی خندیم !؟ صد البته این را هم خوب می دانم که زندگی بدون شور و نشاط _ سرگرمی _ تفریح و خنده و شادی و ... معنا ندارد .
از شبکه های اجتماعی یاد کردم ، روزانه هزاران هزار پیام نوشتاری و تصویری در این شبکه ها به اشتراک گذاشته می شوند و همه ما خواننده و بیننده ان ها هستیم . به نظر شما این ایزار رسانه ای به چه میزان با فرهنگ رایج مردم ما نزدیک است ؟ به طور کلی عادت ما بر این است که در ابتدا فرهنگ و یا ابزار فرهنگی را در اختیار مردم قرار بدهیم و بعد به اموزش همگانی بیندیشیم ! ضرب المثلی از یهودیان معروف است که می گوید " آفرین به عقل آخر مسلمان " ! ... این در حالی است که ممکن است هرگز آموزشی در میان نباشد . بهترین و سریع ترین عکس العمل از نظر زمامداران کشور ، مخالفت کردن با این فن آوری های جمعی است . برای مثال : جمع آوری ماهواره و یا بستن سایت های اینترنتی و ...
شاید تنها راه علاج این درد بزرگ ، استفاده از شعور جمعی ما است ! هنوز روی سخنم با شما وست گرامی است : یادمان باشد ، دستی که سر نیاز پیش آمده را تنها با محبت و مهر می توان گرفت . تجربه ثابت کرده که اگر من و تو به داد " ما " نرسیم فردا نمی توانیم هیچ انتظاری از حاکمان و دولت مردان داشته باشیم .
چه قدر خوب می شد اگر در کنار لذت هایی مانند شادی و خندیدن تنها کمی به شرافت انسانی می پرداختیم ، چه در فضای مجازی ، زندگی شخصی و خانوادگی و ارتباطات میان فردی مان . شاید این راه جایگزینی باشد برای توهین _ تحقیر _ ناسزا و حتی نمایش محبت های دروغین !
" دیگر پیمان "
نظرات شما عزیزان: